غضنفر

غضنفر با اتوبوس داشت میرفت تهرون، هی از صندلی شماره 3 بلند میشد و میرفت صندلی شماره 15، شاگرد اتوبوس ازش پرسید: اتفاقی افتاده؟
غضنفر گفت: ی پدرسگ گولم زد و گفت 2 تا صندلی بگیر که راحت بخوابی تا تهران.