از مجنون دل شکسته پرسیدند: عمر تو چند است؟ گفت: هزار و چهل. گفتند: ای دیوانه تو مگر نوحی!؟ حقیقت را بگوی. گفت: شب و روزی را که بر من گذشته اگر بشماری می شود چهل سال و آن یک نگاه لیلی بر من هزار سال گذشت. جمع این دو می شود هزار و چهل!