دخترک روزها پای تلفن با دوستای خودش حرف میزد جوری که پدرش دیگر توان پرداخت هزینه تلفن را نداشت روزی که پدرش در فکر جور کردن پول ماهیانه تلفن بود در اندوهگینی. برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف
زدن تلفن رو قطع کرد.
پدر پرسید: کی بود؟
دختر جواب داد: اشتباه گرفته بود پدر جان!
از سبکِ سوالایی که دخترا تو گوگل تایپ میکنن میشه فهمید که دنبالِ جواب نیستن، میخوان گوگل باهاشون همدردی کنه
مثلا تایپ میکنن:
من هارد دیسکِ اکسترنالم و که وصل میکنم به لپتاپ قرمزم
اون چراغ سبزش دیگه روشن نمیشه!
و توقع دارن گوگل جواب بده :
الهی بمیرم،چرا خوب ؟؟!؟!
شاید باورتون نشه به دختره میگم برو از بازار وایبر رو بگیر نصب کن، از میدون پانزده خرداد زنگ زده میگه من بازارم! کدوم مغازه برم؟ سهراب قایقت جا داره داداش؟ منم سوار کن…!!!
امروزسرکار دختره باهزار عشوه ازم پرسید: ببخشید شما زانتیا دارین؟ گفتم: نخیر چطور! گفت: چقدبد، خواستم برام چنتاآهنگ بریزی! اونجابودکه فهمیدم منظورش زاپیابوده! همه باهم الهی العفو…!!!
ی پاکت شیر خریدم، تاریخ تولیدش مال فرداست !!!
به نظرت بخورم یا بزارم تولید شه بعد بخورم ؟؟!!!
تابیست سالگیم فکرمیکردم اسمم زهره است، چون همیشه مادرم وقتی میخواست بیدارم کنه، می گفت: پاشو ظهره…!!!
نصف شب مامانم حالش خراب شده زنگ زدم آژانس!
میگه: ماشین میخواین؟
میگم: پـَـ نـَـ پـَـ ، امشب شب مهتــابه حبیبم رو میخوام…!!!