عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید *** باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید
گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم *** بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید..
فدای صداقت بيسوادی كه وقتی ازش پرسيدند: عشق چند حرفه؟ گفت 4 حرف، همه بهش خنديدند، اما او زير لب زمزمه ميكرد: حسين، حسين، حسين…
بهار عشق را هرگز خزان نیست ** خزان را در دل عاشق مکان نیست
شود فانی هر آنچه در جهان است ** به غیر از دوست چیزی جاودان نیست…
یادمان باشد: اول نماز حسین، بعد عزای حسین. اول شعور حسینی، بعد شور حسینی. محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزه است نه موزه، تمرین خوب نگریستن است نه فقط خوب گریستن…
دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت اشک غم و کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تاقیامت همنشین چاه شد
از مجنون دل شکسته پرسیدند: عمر تو چند است؟
گفت: هزار و چهل.
گفتند: ای دیوانه تو مگر نوحی!؟ حقیقت را بگوی.
گفت: شب و روزی را که بر من گذشته اگر بشماری می شود چهل سال و آن یک نگاه لیلی بر من هزار سال گذشت. جمع این دو می شود هزار و چهل!