Warning: Declaration of tie_mega_menu_walker::start_el(&$output, $item, $depth, $args) should be compatible with Walker_Nav_Menu::start_el(&$output, $data_object, $depth = 0, $args = NULL, $current_object_id = 0) in /home/saqi/domains/saqi.ir/public_html/wp-content/themes/my-sahifa1/functions/theme-functions.php on line 1921
 سخنان اندیشمندان

پاییز

عمر ما عاقبت ای دوست بسر خواهد رسید *** باد پاییز ندانی بی خبر خواهد رسید
گل نباشیم اگر گلشن چو خارستان کنیم *** بعد ما خار فراوان به ثمر خواهد رسید..

عشق 4 حرفی !

فدای صداقت بيسوادی كه وقتی ازش پرسيدند: عشق چند حرفه؟ گفت 4 حرف، همه بهش خنديدند، اما او زير لب زمزمه ميكرد: حسين، حسين، حسين…

دوست

بهار عشق را هرگز خزان نیست ** خزان را در دل عاشق مکان نیست
شود فانی هر آنچه در جهان است ** به غیر از دوست چیزی جاودان نیست…

شعور حسینی

یادمان باشد: اول نماز حسین، بعد عزای حسین. اول شعور حسینی، بعد شور حسینی. محرم و صفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن، بساطش آموزه است نه موزه، تمرین خوب نگریستن است نه فقط خوب گریستن…

بدترین خطا

بدترین خطایی که مرتکب می شویم، توجه به خطای دیگران است.

بی تو

اينجا مهم نيست کجاست، بي تو همه جا دور دست است!

بهای تو

یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست * نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم

تابلو

خیلی از آدمها تابلو هستن، اما ارزش هنری ندارن.

یوسف من

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت اشک غم و کوه امیدم آب شد
گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی
یوسف من تاقیامت همنشین چاه شد

یک نگاه لیلی

از مجنون دل شکسته پرسیدند: عمر تو چند است؟
گفت: هزار و چهل.
گفتند: ای دیوانه تو مگر نوحی!؟ حقیقت را بگوی.
گفت: شب و روزی را که بر من گذشته اگر بشماری می شود چهل سال و آن یک نگاه لیلی بر من هزار سال گذشت. جمع این دو می شود هزار و چهل!