Warning: Declaration of tie_mega_menu_walker::start_el(&$output, $item, $depth, $args) should be compatible with Walker_Nav_Menu::start_el(&$output, $data_object, $depth = 0, $args = NULL, $current_object_id = 0) in /home/saqi/domains/saqi.ir/public_html/wp-content/themes/my-sahifa1/functions/theme-functions.php on line 1921
 سخنان اندیشمندان

پ ن پ

جلو عابر بانک صف وایساده، یارو اومده میپرسه: صفه؟میگم: په نه په ما نخودیم! اینجا کاشتنمون تا سبز بشیم…!!!

حیف نون

به حیف نون می گن: نفت، طلای سیاه است! حیف نون فرداش یه ۵ لیتری می اندازه گردنش…!!!

حیف نون

از حیف نون می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ می گه به من اطلاع ندادن. هنوز نمی دونم دایی شدم یا خاله…!!!

حیف نون

شب اول قبر حیف نون، ازش می پرسن من ربک؟ می گه می تونم از فرصت مقایسه استفاده کنم؟…!!!

لطیفه

پــیرزنـه مـیره دکتــر، دکـتـر بهـش مـیگه: نـنـه هـم قــند داری هـم چربـی، پـیرزنه مـیگه: بـه عــروسام نـگی، یـه گـونـی بـرنـج هـم دارم…!!!

پ ن پ

زنگ زدم اورژانس میگه: آمبولانس میخواین؟ پ ن پ زنگ زدم ببینم اگه آمبولانس کمه من ماشینمو بیارم…!!!

لطیفه

وقتی یک زن خوب کار می کنه میگن: مثل مرد کار می کنه، اما وقتی یک مرد خوب کار می کنه میگن: مثل خر کار می کنه…!!!

پ ن پ

رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه: درستش کنم؟ پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار…!!!

پ ن پ

دارم چایی می خورم داغ بود سوختم داداشم گفت: سوختی؟ گفتم پـــ نه پـــ رفتم مرحله بعد…!!!

پ ن پ

مامان و بابام موقع جابه جا کردن مبل یک دفعه ولش کردند رو پام اشکم در اومده، تازه می پرسن: دردت اومد؟ پـــ نــه پـــ از اینکه می بینم رابطه شما دوتا انقدر خوبه و با هم همکاری می کنید، دارم اشک شوق می ریزم…!!!